محرمانه

ساخت وبلاگ

قرار بود هم‌دیگه رو توی خیابون ولی‌عصر ببینیم. فردای اعلام نتایج انتخابات بود. خیابون ناگهان شلوغ شد. من دویدم، دویدم امّا نرسیدم... . 

پیشنهاد:  داستان تقلب   را همراه این داستان بخوانید.

محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : من درد مشترکم مرا فریاد کن,من درد مشترکم مرا فرياد کن,شعر من درد مشترکم مرا فریاد کن,متن شعر من درد مشترکم مرا فریاد کن,من یه درد مشترکم فریاد کن مرا, نویسنده : confidentialo بازدید : 166 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 21:52

تا حالا به سرتون زده که زندگی‌تون رو تموم کنید؟ اگر یه روزی خواستید تمومش کنید نپرید وسط اتوبان یا از یه برج ده طبقه نپرید پایین یا نرید توی دریا که غرق بشید یا توی حموم رگ زنی کنید یا توی اتاق خواب خودتون رو حلق آویز کنید... اینجوری اصلا انسانی نیست، چون حقوق کسایی که جسد شما رو پیدا می‌کنن یا اون صحنه رو می‌بینن در نظر نمی‌گیرین. من یه پیشنهاد دارم. میخوای تمومش کنید خب کنید ولی برید بالا. بالا نزدیک خدا و بعد بدون اینکه پشت سرتون رو نگاه کنید فقط برید ...   -          گوش کن به من، من نیومدم بگم اگه تو بمیری منم می‌میرم. یا اینکه بذار با هم از این بالا بپریم. میخوای تمومش کنی این زند‌گی لعنتی رو ؟ خب کن ولی اینجوری و اینجا نه! -          چجوری پس؟ من خسته شدم، دیوونه شدم، دیگه نمی‌تونم تحمل کنم. -          میخوای بمیری دیگه! پس یکم خوشگل بمیر. نه اینکه از این بالا بپری پایین این‌همه آدم رو زهر ترک کنی. -          از جوون من چی ‌می‌خوای؟ -          ببین من دوستت دارم. ولی تصمیمت رو گرفتی خب، باشه. هر چی تو بگی. میخوای بمیری بمیر. ولی نه اینجا و نه اینجوری. -          چی داری میگی‌تو؟ محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : confidentialo بازدید : 157 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 21:52